نهج البلاغه و اركان عدالت

«عدالت» بعنوان يك ارزش و آرمان متعالي انساني، بويژه در بعد اجتماعي آن و از نگاه يك وظيفه حكومتي موضوعي است كه از ديرباز مدنظر عموم مردم و همچنين سياستمداران بوده است. پيشينه طرح مسئله «عدل» در زندگي بشر به قدمت گرايش انسان به زندگي اجتماعي و تشكيل جامعه برمي گردد.
يکشنبه، 12 اسفند 1386
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
نهج البلاغه و اركان عدالت
 نهج البلاغه و اركان عدالت
نهج البلاغه و اركان عدالت
نويسنده:دكتر محمدجعفر طالب پور
منبع:روزنامه کیهان

ارزش و آرمان متعالي انسان

«عدالت» بعنوان يك ارزش و آرمان متعالي انساني، بويژه در بعد اجتماعي آن و از نگاه يك وظيفه حكومتي موضوعي است كه از ديرباز مدنظر عموم مردم و همچنين سياستمداران بوده است. پيشينه طرح مسئله «عدل» در زندگي بشر به قدمت گرايش انسان به زندگي اجتماعي و تشكيل جامعه برمي گردد. آنگاه كه با شكل گيري جامعه، زندگي افراد به هم مرتبط و درهم گره خورده و منافع مشترك آنها درهم تنيده مي شود. تحقق «عدالت اجتماعي» به مفهوم احقاق حقوق افراد، ساماندهي منطقي ميزان بهره مندي و دسترسي افراد از امكانات جامعه و جلوگيري از هرگونه ناديده گرفتن و زيرپا گذاردن حقوق فردي و اجتماعي اعضاء جامعه تنها راه تضمين زندگي آرام، رو به پيشرفت، موفق و ايده آل براي افراد است. به هر ميزان كه جامعه از عدالت بي بهره و از بيدادگري و بيعدالتي رنجورتر باشد، جلوه هاي غيرانساني و زجرآور تزاحم منفعت ها و تقابل خواسته ها و نيز فزون خواهي هاي ظالمانه و چپاول و تاراج خودخواهانه اموال و امكانات جامعه توسط گروهي اندك آنهم به قيمت بدبختي و استضعاف عده كثيري از اعضاء جامعه، آن جامعه را فراخواهد گرفت در نتيجه اجتماع در عذاب اختلافات طبقاتي و تكاثرهاي قومي و قبيله اي و تفاخرهاي متكبرانه گروهي از يك سو و رنج فقر و بيچارگي و استثمار و پايمال شدن حقوق ديگران، گرفتار خواهدشد.

محروم بودن انسان از حلاوت عدالت

بررسي تاريخ بشري حاكي از آنست كه عليرغم ميل و اشتياق فراوان انسان به تحقق عدالت و اهميت اين موضوع در زندگي فردي و اجتماعي او، به جز مقاطعي كوتاه از تاريخ و دوره هاي نه چندان فراخ از زمان، انسان از چشيدن طعم شيرين و حلاوت ماندگار عدالت به مفهوم واقعي و حقيقي آن محروم بوده است. اگرچه در راه نيل به اين ايده و آرمان اصيل بشري، تلاش فراوان و توانفرسايي صورت گرفته و زحمات بسياري كشيده شده و لطمات جبران ناپذيري وارد شده است.
حقيقت اينست كه گذشته از تأثير شگرف كارشكني، عداوت و مخالف خواني ستمگراني كه هيچگاه منافع نامشروع و نابحق خود را بر سر سفره عدل، حاضر و تأمين نمي بينند، عملي شدن عدالت اجتماعي در هر جامعه اي از يك سو منوط به خواست و اراده و اهتمام عمومي جامعه است و از سوي ديگر متأثر از عملكرد سيستم حكومتي و مديريت جامعه مي باشد. بي جهت نيست كه همواره شعار عدالت خواهي از مهمترين شعارهايي است كه در كليه كشورهايي كه با انتخابات، كارگزاران حكومتي را انتخاب مي نمايند. توسط نامزدهاي انتخاباتي و به منظور جلب آراء عمومي مطرح مي گردد. توانمندي حاكميت هر جامعه در اين امر، مستلزم مقدمات و تمهيداتي است كه غفلت از آنها، ناكامي محض است.

اركان عدالت

علي(ع) در نهج البلاغه مي فرمايند: عدل بر چهار پايه برقرار و استوار است: 1- انديشه هاي شگرف و ژرف انديش 2- دانشي عميق و به حقيقت رسيده 3- تدبير نيك و نيكو داوري كردن، 4- استوار بودن در شكيبايي(1)

1- بينش صحيح

حاكم جامعه بايستي نسبت به جامعه اي كه آن را اداره و مديريت مي نمايد، بينش و ديدگاهي صحيح، واقع گرا و منطقي داشته باشد. امكانات، توانمندي ها، استعدادها و پتانسيل هاي جامعه را بشناسد. فرصت هاي پيش روي جامعه را بداند و تهديدها را نيز شناسايي نمايد. از وضعيت اجتماعي، سياسي و فرهنگي جامعه اطلاع كافي داشته باشد و نسبت به موقعيت جغرافيايي آن آگاهي داشته باشد. اولويت ها، نيازها و كمبودهاي اجتماعي را بداند و آنها را در برنامه ريزي و سياستگذاري ها مدنظر داشته باشد. علايق، مطالبات و تمايلات مردم را بفهمد و از نيروي انساني جامعه بهره كافي و بهينه ببرد. ديدگاه منصفانه، كلان محوري و نگرش بومي نيز لازمه داشتن بينش صحيح است.

2- علم و دانش كافي

علاوه بر داشتن بينش صحيح، مدير جامعه بايستي از علم كافي جهت مديريت جامعه نيز برخوردار باشد. روش هاي علمي، آكادميك و مستدل مديريت كلان را بداند و از آخرين و پيشرفته ترين تئوري ها و متدهاي اداره جامعه آگاه باشد و به دانش كافي جهت «مديريت علمي» اجتماع مجهز باشد.

3- تدبير عمومي

بطور منطقي داشتن بينش صحيح و علم و دانش كافي به برنامه ريزي صحيح منتهي و منجر خواهد شد. توان قانونگذاري، برنامه ريزي، تدوين برنامه هاي كوتاه مدت، ميان مدت و دراز مدت و سياستگذاري عدالت محور، لازمه مديريت عدالت خواه است. تحول گرايي، صداقت در گفتار و عمل، شجاعت و قاطعيت در تصميم گيري و اجراء، پرهيز از افراط و تفريط، اجتناب از تنش زايي و غوغاسالاري، ساده زيستي و دوري از تجملات و حيف و ميل بيت المال و اموال عمومي، استفاده از همكاران صديق و گزينش كارگزاران متعهد و متخصص، توجه ويژه به امر نظارت و بازرسي و... از ويژگي هاي مدير مدبر است.

4- صبر و پايداري

تحقق عدالت در جامعه پروسه و فرآيندي تدريجي و زمان گير است و انتظار تحقق عدالت در زماني كوتاه، دور از منطق است. علاوه بر اين، اجراي عدالت با موانع و مشكلات مختلف و متعددي مواجه مي گردد و نيز با دشمني و سنگ اندازي مخالفان درگير خواهد شد. لذا لزوم روحيه بردباري و تحمل در سيستم حكومتي و نيز توده مردم، غيرقابل انكار است و در سايه اين صبر و پايداري، حركت جامعه در مسير عدالت تضمين خواهد گرديد. نبايد از موانع ترسيد، از تهديدها نبايد هراسيد و بايد هرگونه سختي و دشواري را در اين مسير مقدس به جان خريد. اتخاذ استراتژي «مديريت بحران» به منظور كنترل شرايط نامناسب و موانع احتمالي و تبديل تهديدها به فرصت ضروري است.

پی نوشت:

1- نهج البلاغه، حکمت 31





ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.